4:22 بعد از ظهر
با سال نو چه میکنی ؟ بی من براتــــ قشنگـــــ شده
پارسال همین موقع باهم ! اصلا دل تو تنگـــــ شده ؟
اصلا دل تو تنگـــــ شده !!!
من که از این سفره نو چیزی نمیخوامــــ از خـــدا
فقط میخوامــــ که بم بگه چرا شده ازمــــ جــدا ؟
نگاه به من نکن اینمـــ یه روزی من کسی بودمــــ
عشق تو باعثش شده حالا که اینجوری شدمــــ
آرومه قلبـــ من قراره ارومــ ارومـــ ازمـــ جدا شه
تا زیر گریه میزنمـــ من انگار که اونمــــ از خداشه
غزال سردر گمــــ من فداتــــ بشمــــ چرا پّری
یه جور باهامــــ حرف میزنی انگار که خیلی دلخوری
بگو بذار خالی بشی بزن دلتـــ خنکــــ بشه
بزن که جای دستــــ تو رو صورتــــ من حکــــ بشه
پر از تنهاییــمـــ ای کــاش بودی
که داره زندگیمــــ از دست میره
یه اهنگی گذاشتمـــ که می دونمـــ
اگه گوشش کنی گریتـــ میگیره
صدامـــ از گریه ی دیشبـــ گرفته
چه بارونی... چه احساسی... چه حالی...
با اشکامـــ باز مهمونی گرفتمـــ
همه چی هستـــ فقط جای تـــو خالی
دارمـــ دنبال عکسامون میگردمـــ
همونا که لبـــ دریا گرفتیمـــ
اگه ما سهمـــ همدیگه نبودیمـــ
چرا توی دل همـــ جـــا گرفتیمـــ
چه مـعـصـومانه افتادی تو این عــکــس
چه لبخند نجیبی رو لباته
تــو میخندی و مــن گریمـــ گرفته
چقدر این خونه تشنه ی صداته
تـــو یادتـــ رفته وقتی گریه دارمـــ
برای اشکای مــن شونه باشی
تـــو یادتـــ رفته باید خونه باشی
باید پیش مــن دیوونه باشی
نگو خونه بگو دیوار بی درد
که سرتا پاشو خاموشی گرفته
مگه من توی تقدیرتـــ نبودمـــ
شاید دنیا فــراموشی گــرفته !!!
من عاشق شدمـــ عاشق اون کسی
که اصلا نمیدونه چی میکشمـــ
کسی که به من بی توجه شده
اون که حتی نمیفهمه دل تنگشمـــ
از این خونه ی ساکتــــ و این اتاق
از اونکه بهش خیلی وابسته امـــ
از این حس تنهایی لعنتی
از اینکه نفس میکشمـــ خسته امـــــ .
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم.... از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم.... تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم.... شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم... . از لطفی که داشتید بسیار متشکرم
نظرات شما عزیزان: