7:15 قبل از ظهر
حیف که روی تو غیرت دارم،
وگرنه روسریت را
از همین سطر باز می کردم
که همه ببینند
چه خیالی بافته ام
از موهایت…
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم.... از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم.... تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم.... شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم... . از لطفی که داشتید بسیار متشکرم
نظرات شما عزیزان: